برخورد پیامبر با موافق ومخالف

ساخت وبلاگ
سیره رسول خدا در برخورد با اعتراضات و روش جمهوری اسلامی!
احمد حیدری 
پیامبر بعد از پیروزی در حنین، غنایم فراوان آن را بین قریش تازه مسلمان تقسیم کرد و به هر کدام از بزرگان تازه تسلیم شده قریش صد تا صدتا و نود -نود و هشتاد -هشتاد شتر یا معادل آن گاو و گوسفند و طلا و نقره سهم داد ولی به انصار از این غنیمت بی شمار هیچ نداد. 
این تقسیم بر انصار گران آمد و پچ و پچ ها شروع شد که: 
پیامبر قوم و خویش هایش را دید و ما[و خدمات و فداکاریهایمان] را فراموش کرد!
این سخنان به گوش رسول خدا رسید و ایشان سعد بن عباده بزرگ انصار را فراخواند و از اعتراض انصار پرسید و سعد این اعتراض ها را اجمالا به سمع حضرت رساند و خود را هم فردی از انصار و همراه آنان در این اعتراض معرفی کرد. 
رسول خدا سعد را فرمود تا انصار را جمع کند و بعد در اجتماع انصار حاضر شد و فرمود:
این سخنان اعتراضی چیست که از شما می شنوم؟ چرا به رفتار من معترضید؟ آیا حقی بر من دارید که اعتراض می کنید؟ 
مگر نه این که گمراه بودید و خداوند به وسیله من هدایتتان کرد؟ 
مگر نه این که در فقر و ناداری بودید و خداوند به برکت من بی نیازتان ساخت؟ 
مگر نه این که با هم دشمن بودید و خداوند به وسیله من بینتان الفت ایجاد کرد؟ 
انصار با شنیدن بیان منطقی رسول خدا عرض کردند: 
آری ای رسول خدا، این خدا و رسولش هستند که بر ما منت دارند و ما را بر آنان حق و منتی نیست و اعتراضمان بیجا است.
رسول خدا بعد از این بیان به آنان جرأت داد و فرمود: 
چرا در جواب من سخن نمی گویید و حرف مرا رد نمی کنید؟ 
عرض کردند: ای رسول خدا چه بگوییم در حالی که ما بر شما حقی نداریم و این خدا و رسولش هستند که بر ما حق و تفضّل دارند.
رسول خدا فرمود: 
به خدا قسم اگر می خواستید می توانستید جواب گویید و سخنتان هم حق و راست بود و تایید می شد! می توانستید بگویید: 
ای رسول خدا زمانی نزد ما آمدی که همه تو را دروغگو می شمردند و ما تصدیقت کردیم؛
همه خوار و درمانده، رهایت کرده بودند و ما یاریت کردیم؛
همه تو را از خود راندند و ما پناهت دادیم؛ 
تو (و یارانت)محتاج و نیازمند بودی و ما همه دارایی خود را با تو تقسیم کردیم؛
@
طبیعی بود که انصار با شنیدن این سخنان اعتراض خود را به حق دیده و تصدیق خود پیامبر را بهترین دلیل به جا بودن اعتراض خود یافتند و حالا باید جواب قانع کننده بشنوند و گر نه کدورتی می شد که در دل می ماند و بالاخره مانند غده ای چرکین روزی از جایی سر باز می کرد اما رسول خدا جوابی داد که آنان را راضی و قانع بلکه شادمان و مسرور ساخت.
حضرت فرمود: 
ای انصار با این متاع پست و بی ارزش دنیا سعی کردم دلهایی را به اسلام متمایل سازم ولی شما را به اسلامی که با عشق پذیرفته اید، حواله کردم؛ 
ای انصار آیا راضی نیستید که این مردم با شتر و گاو و گوسفتند دلخوش شده به خانه بازگردند ولی شما با محبوبیتی که نزد رسول خدا یافته اید، دلخوش به خانه بازگردید؟ 
به خدایی که جان محمد به دست اوست، اگر فضیلت هجرت نبود، من خود را نه از مهاجران که از انصار می شمردم؛ 
ای گروه انصار، هر گاه همه مردم از سویی و انصار از سویی دیگر روند، من با انصار همراه خواهم بود؛ 
بعد سه بار فرمود: خدایا انصار و فرزندان و ذریه انصار را بیامرز. 
گروه انصار را سخنان پیامبر چنان به وجد آورد که همه اشکها به شوق و عشق بر گونه ها و محاسن جاری شد و همگی عرض کردند: 
به این تقسیم خدا و رسول راضی شدیم و رسول خدا به خیمه اش برگشت و آنان هم متفرق گشتند. (النجعه فی شرح اللمعه، ج6، ص193 به نقل از تاریخ طبری)
@@
در روزهای گذشته شاهد بودیم که نماینده ای که مطابق قانون حق نظارت از جانب همه مردم بر همه امور مملکتی دارد از ریاست محترم قوه قضایی در باره حسابهای بانکی قوه قضایی که بنا بر اخبار منتشره به نام شخص ایشان مفتوح شده، سؤال می پرسد و به ناگاه پرونده هایی که ظاهرا وجود داشته ولی ارزش مطرح شدن نداشته اند، رو شده و به بهانه آنها نماینده فوق در ساعات انتهایی روزی که فردایش و چند روز بعد تعطیل و نیمه تعطیل است، جلب می شود و نمایندگان دادستانی برای جلب وی در ساعات تاریکی به در خانه او مراجعه می کنند و ...
آیا مردم ما انقلاب کردند که با اعتراضات این گونه رفتار شود؟ 
به راحتی اعتراضات و سؤال ها و توضیح خواهی ها توهین تلقی شده و با قدرت با آنها برخورد شود و ...؟ 
نمونه هایی مثل آقای صادقی کم نیستند و چه بسیار افرادی که در این سالها فقط به خاطر اعتراض هایی که از طرف دادستان یا قاضی توهین تشخیص داده شده، متهم، جلب، محاکمه، محکوم و زندانی شده اند در حالی که اقدام هیچ کدام از آنها یک هزارم قبح اقدام انصار را نداشته است ولی بین رفتار پیامبر با این اعتراض های توهین پنداشته شده با رفتار جمهوری اسلامی با اعتراض های توهین پنداشته شده به مرانب بیشتر از فاصله زمین تا آسمان است آن وقت چگونه ادعا داریم می خواهیم نمونه حکومت پیامبر و امام علی را به جهانیان ارائه دهیم؟ 
آیا این گونه می خواهیم اسلام را جهانی کنیم؟ 
آیا با این رفتار ما اسلام اوج خواهد گرفت یا چهره نورانی اسلام و اولیای دین با رفتار ما مخدوش خواهد شد؟ 
و ما ارید الا الاصلاح ما استطعت و ما توفیقی الا بالله.

شیمی سبز...
ما را در سایت شیمی سبز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chemraha بازدید : 135 تاريخ : سه شنبه 3 اسفند 1395 ساعت: 4:13